عاطفه
تبریز
سه هفته پیش اینجا بوده
17 شهریور 1404
کتاب بعد از ابر
گفتم : بالاخره که فراموشش می کنی . روزگار همین طور نمی ماند .
نفس عمیقی کشید و گفت :
یاد بعضی آدم ها هیچ وقت تمامی ندارد ؛ با این که نیستند ، با این که رفته اند ، ولی هیچ وقت خاطره شان تمام نمی شود .
گفتم : ولی همین که نیستند کم کم همه چیز تمام می شود .
لبخندی زد و گفت : بودن بعضی از آدم ها ، تازه از نبودنشان شروع می شود....
اولین نفر نظرتو بذار
150,000تومن
250,000تومن40%



