فرهنگ کُمُدایی

چطور به شیوه مینیمال پس انداز کنیم؟

سبک زندگی مینیمال


قبلاً در این نوشته راجع به سبک زندگی مینیمال و شیوه مینیمال شدن صحبت کردیم.
با یادگیری سبک زندگی مینیمالیستی، ما می‌توانیم به راحتی، از انجام کارهایی که به آنها نیازی نداریم صرف نظر کرده و در عوض بر روی انجام کارهای ضروری و مفید تمرکز کنیم.

 
این سبک از زندگی بر اساس سادگی شکل گرفته است. این ساده زیستی و کمتر داشتن به ما کمک می کند تا از شرِ لوازم و وسایل دست و پا گیر خلاص شده و همچنین، نگران افزایش هزینه‌ها و ساماندهی لوازم اضافی خود نباشیم.
این نوع زندگی، مزایای زیادی را به همراه دارد که در ادامه، مهمترین آنها را مرور خواهیم کرد.
 
ایجاد مکانی مناسب، برای آنچه با اهمیت تر است.
وقتی لوازم اضافی و به درد نخور را دور می‌ریزیم و می توانیم فضای بیشتری را ایجاد کرده و در آرامش بر روی برنامه ها و مسائل مهم خود تمرکز کنیم. در شرایطی که محیط زندگی خودمان را با اشیاء غیر ضروری و بی‌استفاده پرکرده‌ایم، حتی نفس کشیدن در چنین فضای تنگ و محدودی، کار آسانی نیست. بهتر است فضای زندگی‌مان را پر از معنا و خالی از کالاهای بی ارزش کنیم.
 
آزادی بیشتر 
اندوخته‌های ما، وقتی از جنس کالا و مادیات باشند فقط باعث گرفتاری و عذابند و باید همیشه در وحشت و ترس از دست دادنشان زندگی کنیم. اما زمانی که آنها را نادیده می‌گیریم و خودمان را از بند اسارت آنها رها می‌کنیم می‌توانیم احساس آزادی کنیم؛ احساسی که قبلا هرگز آن را تجربه نکرده‌ایم. آزادی از حرص، طمع، وسواس، بدهی و کار زیاد و طاقت فرسا.
 
تمرکز بیشتر بر سلامتی و سرگرمی:
کارهای دوست داشتنی زیادی هستند که به دلیل کمبود زمان، قادر به انجام آنها نیستیم. ما معمولاً زمان کافی برای اینکه بیشتر در خانه و در کنار خانواده‌مان باشیم، با فرزندان خود بازی کنیم، ورزش کنیم، کتاب مورد علاقه‌مان را بخوانیم یا به مسافرت برویم، نداریم. در عوض، مدام از این فروشگاه به فروشگاه دیگر در حال رفت و آمد و جمع آوری لوازم و اجناس غیر ضروری و اضافی هستیم.
در این شرایط، چگونه می توانیم زمان‌مان را به درستی مدیریت کنیم و وقتمان را برای انجام کارهای ضروری و مورد علاقه خود صرف کنیم ؟ با انتخاب یک زندگی مینیمال، می توانیم به گونه شایسته تری از لحظات و دقایق زندگی بهره ببریم.
 
 
تمرکز کمتر بر مادیات:
به نظر می‌رسد که گاهی از روی ناچاری و پر کردن یک خلأ بزرگ در زندگی‌مان به سمت مادی‌گرایی کشیده می شویم. غافل از اینکه پول با خودش آسایش به همراه دارد. همین و بس. اما با آن نمی‌توان خوشبختی را خرید. رضایت و خوشبختی زمانی آغاز می شود که علاقه و وسواس بیش از اندازه ما به پول، به پایان رسیده باشد. لذتی که وابسته به اشیاء غیر ضروری و مادیات باشد یک شادی و لذت کاذب است و باید دائماً این واقعیت را به خودمان یادآوری کنیم.
 
آرامش ذهنی بیشتر:
وقتی به انباشته‌ها و اندوخته‌های مادی خود وابسته هستیم همواره باید با وحشت اینکه ممکن است روزی آنها را از دست بدهیم، زندگی کنیم. اما کسی که معنا و لذت زندگی را در سبک باری و سادگی جست و جو می کند دارای افکاری متمرکز و ذهنی آرام است. میوه سادگی زیستن در نهایت آسودگی و آرامش است.
 
احساس خوشبختی بیشتر:
وقتی پراکندگی و هرج و مرج کنار زده می شود، خوشبختی از راه می‌رسد. به آنچه در اطرافتان پراکنده شده نگاه می‌کنید و از خودتان می‌پرسید آیا اینها جزء الویت‌های زندگی من هستند؟ در این لحظه، شادی‌های کاذب جای خودشان را به شادی و لذت‌های واقعی می‌دهند. چون شما متوجه این واقعیت شده‌اید که با آگاهی و تمرکز بر الویت های زندگی خود، موثرتر خواهید بود. وقتی احساس می‌کنید اثرگذار و مفید هستید می‌توانید به خوشبختی و لذت واقعی دست پیدا کنید.
 
کمتر از شکست می ترسیم:
وقتی کسی چیزی برای از دست دادن ندارد، نه تنها از شکست خوردن نمی‌ترسد بلکه جسورانه‌تر عمل می‌کند. برای کسی که اهداف بلندی را در زندگی خود انتخاب کرده و به دنبال تحقق رویاهای خود است، مسائل مادی نمی‌تواند سد راه او شود.
 
اعتماد به نفس بیشتر:
سبک زندگی مینیمال، مستقل بود و خوداتکایی را ترویج می‌دهد. وقتی شما به این شیوه زندگی می‌کنید اعتماد به نفس بیشری پیدا می کنید تا در جست و جوی خوشبختی باشید.
 
شاید فکر می‌کنید یه مینیمال باید بره سراغ اجناس ارزون. اما نخیر! به دو دلیل این کارو نباید کرد:
اول اینکه یک مینیمال باید اجناسی رو تهیه کنه که هم مدت متناسبی عمر کند و هم چند کاربرد داشته باشند. اجناس خیلی ارزون قیمت ممکن است این دو خصوصیت را نداشته باشند. البته این معنی‌اش این نیست که بریم دنبال برند بازی و پول الکی خرج کردن.
دوم اینکه یه لحظه فکر کنید چطور ممکنه نخ تهیه بشه، حمل بشه به نساجی، یه پارچه‌ای بافته بشه، رنگ بشه، حمل بشه به کارگاه خیاطی، برش بخوره، دوخته بشه، حمل بشه کشور مقصد و بشه مثلا 3 دلار؟
تنها راه‌اش اینه که کارگرهای این کارخانه ها و تولیدی ها (در کشورهای فقیر جهان سوم) نه حقوق مناسب بگیرن، نه بیمه داشته باشن، نه امنیت شغلی و جانی و نه آینده‌ای. یادتونه یه دو سال پیش یه تعداد زیادی شون تو بنگلادش تو آتیش سوختن؟
 
یه بار مستندی درباره‌شون دیدم، تا دو روز گریه کردم که هیچ، تا یه مدت زیادی هیچی نخریدم. به نظر من خریدن اجناس خیلی ارزون قیمت، دامن زدن به این برده داری خیلی کثیفه. به خصوص از برندهایی که تولید خیلی انبوه دارن و دائماً مدل‌های جدید تولید می کنن!
 
ما هم توی کُمُدا با هدف مصرف‌گرایی، بازگرداندن لباس‌های اضافی کمدمون به چرخه مصرف و دغدغه محیط زیستی فرصتی برای خرید به سبک مینیمالیستی فراهم کردیم.
 

مقالات مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.